امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

امیر عباس کوچولو

تولد نیم سالگیت مبارک

 کلی خبرای تازه برات دارم مامانی ١٧ بهمن واکسنتو زدیم قدت ٦٧ بود و وزنت ٧ کیلو و نیم واکسنت زیاد اذیتت نکرد رفتارا و اخلاقای جدیدتم اینکه مسافت بیشتری رو غلط می خوری تا به چیزی که بخوای برسی می تونی با رورورک راه بری و دیگه خم نمی شی هنوز نمی تونی بشینی و دوست داری به شکم بخوابی، بعد از غذا چرت میزنی، برنامه کودک رو از بقیه برنامه ها تشخیص میدی از شیر گاو متنفری و هیچ غذایی رو با شیر گاو دوست نداری و همیشه قبل از خوردن غذا مزه شو می چشی که مبادا بد مزه باشه بد شروع به خوردن می کنی و فقط فقط سوپ دوست داری که مامانی هر بار با یه طعمی برات درست می کنه از گوشی مبایل و کنترل تلوزیون خیلی خوشت میاد و دوباره شبا نمی خوابی...
25 بهمن 1390

الان امیرعباس، پسر ناز مامانش، 5 ماه و 27 روزشه!

                                                  مامانی وقتی هم سن تو بود، ابروهاش کم پشت و بور و به رنگ پوست صورتش بودند! مامانی اون وقت هنوز نمی تونست بشینه، به خاطر همین باباییش با دستش مواظبش بود که از صندلی نیفته پایین، مثل تو که هنوز نمی تونی بشینی، عزیز دلم! اینم امیرعباسم وقتی لالا کرده!   مامانی! امروز اومدم یه خبر قشنگ بهت بدم! اونم اینکه عزیز دلم، امیر ...
15 بهمن 1390

بهترین هدیه خداوند به مامان باباش

مامانی تو الان که دارم برات می نویسم ٥ ماه و 22 روزته! سه شنبه هفته دیگه باید واکسن بزنی و تولد 6 ماهگی ات هم هست! امروز که ماما بت غذا داد  به جای خوردن غذا به این روزش در آوردی الاتن خسته شدی و خوابیدی! از عادات اخلاقی و تواناییات برات بگم که: داری یاد میگیری که برای اینکه بتونی بشینی باید با گذاشتن دستات روی زمین مانع از افتادنت به جلو بشی! گاهی وقتا راه رفتنو تمرین می کنی و وقتی دستتو می گیرم تا یه جایی با کمک من راه میری! البته خیلی محکم می گیرمت! تازه ایا داری جارو برقی می شی و اگه مامانی جارو نکشه .... جی بازی رو خیلی دوست داری وقتی چیز جدیدی می بینی حتما باید با دهنت امتحانش کنی حالا هر چیزی که می خواد ...
12 بهمن 1390
1